پيام
+
تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقيبان کمين کرده عقب مي ماند
هر که تبليغ کند خوبي دلبندش را
مثل آن خواب بعيد است ببيند ديگر
هر که تعريف کند خواب خوشايندش را
مادرم بعد تو هي حال مرا مي پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اينکه مرا تجزيه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرايندش را
out of world
95/2/30
#حسين عاشوري#
.: بســـيار زيبـــا بـــود @};- :.
نگارستان خيال
@};- زيبا...
گيسو کمند
متشکـــرمـ حسين اقـــا@};- از توجهتوووووون